حسام و حیاط
دیروز برده بودمت تو حیاط با رورودکت چرخ بزنی.اما تو اصلا از روروئک خوشت نمیاد.یه ذره بازی کردی و زود آوردمت بیرون.خلاصه چشمت روز بد نبینه شروع کرده بودی پهاردست و پا حیاط و متر می کردی.چقدر بهت خوش گذشت خدا میدونه.اما تا دلت بخواد کثیف شدی.یه خورده از درخت گردو چیدیم و خوردیم تو هم که می خوردی همش می گفتی به به.
مامان صدف و میانه هم بودن.شدی سوژه ی دوربین همه.منو میانه دنبالت افتاده بودیم و عکس می گرفتیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی