کمک به مامانی
سلام به آقا پسر خودم.
پسر قشنگم روزها میان و میرن و من به حضورت در خونمون عادت کردم.دونه دونه نفس هایی که میکشم فقط به عشق توست.
نمی دونی چقدر دوستت دارم.البته نه.می دونی.چون وقتی من و بابایی پیشتیم خیلی خیالت راحته.
انگار پشتت گرمه.منم که هر روز صبح که بیدار میشم اول صبحانه ی تو رو حاضر میکنم تا بیدار شی.بعد که بیدار میشی با هم صبحانه می خوریم و تو دنبال مامان راه میفتی و تو همه ی کارا بهم کمک میکنی.
یه وقتایی لباساتو عوض میکنم و کلاهت رو سرت میذارم و پاپانت(کفشت)رو پات میکنم و میریم پیاده روی.
یه دو هفته پیش بود که مامانی باقالی خریده بودم.بردیم تو حیاط پشتی که پاک کنم.تو هم نشستی کنارم.اول فقط نگاه می کردی.بعد دست زدی به اونا.منم یه دونه باقالی دادم تا پاک کنی.
تو هم دیگه ول نکردی.خیلی از این کار خوشت اومده بود.هی تموم می شد میگفتی مامانی بیده.
منم یدونه دیگه میدادم دستت.ماشالله حرفه ای هم بودی.
نمی دونی چقدر شیرین کردی زندگیمونو.وقتی کسی میاد تو رو میبره انگار بی حال میشم.دیگه هیچ انرژی ای برای کار کردن و غذا پختن و ...ندارم.
همه بهم میگن از این فرصت استفاده کن و کارایی که حسام اجازه نمی ده انجام بدی رو انجام بده.اصلا استراحت کن.بخواب.کتاب بخون.
اما من مثل مریضا میشم.دوست ندارم کاری انجام بدم.میشینم ثانیه ها و دقیقه ها رو می شمرم تا برگردی عروسکم.
دوست دارم همیشه باشی.من نمی دونم تو رو چطوری بفرستم مدرسه.
به نظر من نباید بچه رو ببری تو یه اتاق مجبور کنی بازی کنه.یا ببریش براش صدای موسیقی رو زیاد کنی تا حال کنه.من نگاه میکنم ببینم تو داری به چی کنجکاوانه نگاه میکنی یا دوست داری چی کارکنی منم همونو برات انجام میدم.و تو رو هم تشویق میکنم تا کمکم کنی.
مثلا یه روزی داشتم برات جوجه کباب درست میکردم.دیدم خیلی دوست داری بیای پیشم سیخو دادم دستت تا خودت کبابت رو حاضر کنی.تو هم یه کباب خوشمزه درست کردی.
با هم دیگه ظرف می شوریم.البته تو فقط آب بازی میکنی.یا میری به گلها ی باغچه آب میدی
جاروبرقی رو که دیگه نگو.عاشق جاروبرقی کشیدنی.وقتی خونه رو جارو میزنم از پشت جارو برقی رو هل میدی محکم از پشت می خوره به پام.و اگه دردم بیاد و بگم آخ.تو هی بدتر میزنی مامانو.
اینجا هم که داشتی برای خودت آب میوه می گرفتی.
نمی دونی چقدر این آب پرتقال خوشمزه بود.هیچ وقت انقدر از خوردن آب پرتقال لذت نبرده بودم.
حسام یه وقتایی میگم من چطوری این همه سال بدون تو زندگی کردم؟
خدای مهربونم ازت خواهش میکنم لذت مادر شدن و پدر شدن رو به هر کس که آرزوشو داره عطا کن.
خدایا بچه های شیرین و سالم بهشون هدیه کن.
ایشالله که همه ی ما پدر و مادر ها هم بتونیم قدر این فرشته هامونو بدونیم.
آمین...