بلبل زبونی...
سلام به دوستای خوبم.
یه چند وقتی بود اینترنتمون قطع بود.دلم براتون تنگ شده.به زودی میام به وبلاگ همه ی نی نی گولوها ببینم چه خبرا شده و چی کارا میکنید.
خوب وقت نکردم برم فایل عکسای حسامو از آتلیه بگیرم و بذارم اینجا.ولی به زودی میرم.
خوب از گل پسرم بگم که کاااااااااااااااااااااااااامل کااااااااااااااااامل حرف میزنه.اسم همه ی ماشینا رو بلده.همه رو ببینه یا عکسشونو می شناسه که هیچ اگه از تو خونه صدای حرکتشون هم بشنوه اکثرا می فهمه چی بود.
مثلا یه بار اومد بهم گفت مامانی صدای خاور میاد.گفتم نه پسرم نیسانه.رفتیم پشت پنجره دیدیم ای بابا این طفلکی درست فهمیده.خاوره.
واژه نامه ی وسایل نقلیه ی حسام خان.
وانت..........................................بانت
نیسان...............................نیسان
خاور..............................خابر
کامیون.............................کایویویویویون
جرثقیل............................ججییل
کمپرسی.....................امپسی
اتوبوس و می نی بوس...............اوبوبوس.....نی نی بوس
تریلی................................تیلیلی
تراکتور..................تراکتور
206.....................دیدی بوسیش(عاشق این یه دونه م)
پژو..............................پجو
ال 90.....................................ال نورد
سمند............................نمند
پراید...........................پراید
عاشق ماشینه.ولی انقدر با شعور و منطقیه که نگو.سر کوچمون یه اسباب بازی فروشیه.هر وقت رد میشدیم می گفت ماشین بخر.یکی دو بار که گفتم نه الان وقتش نیست،الان از اونجا رد میشه هیچی نمی گه.
چند روز پیش رفتیم براش ماشین سیمان بخریم نداشت.گفتم بجاش می نی بوس بخرم؟گفت نه بریم خونه.
خیلی خوشم اومد از کارش.
اگه کسی تو راه پله صدا کنه میگه ننی فلانی صداته.
چند شب پیش باباش تو راه پله صداش کرد من داشتم می خوابوندمش.خمار خمار شده بود.پاشد گفت ننی بابو صداته.گفتم نه بخواب.گفت مِگه حسام.
داشتم از خنده منفجر می شدم.
فکر می کنه اگه اون ما رو نبینه ما هم نمیبینیمش.دستاشو میذاره رو چشماش و میگه ننی....حسام کو؟
حالا ما هم باید الکی کلی دنبالش بگردیم.
خوابش خیلی کم شده.شبا 12 می خوابه تا 9.ظهر 3 می خوابه تا 5.
چند روز پیش خونه ی عموش بودیم با گریه اومد گفت ننی تنا(ثنا)گوش کند.
ثنا هم نمی دونم واقعا این کارو کرده بود یا نه گفت نه داشتم گوشش رو تمیز می کردم.که حسام با حرص بیشتر گفت نه این جویی گوش کند(گوششو خودش می کشید)
همه ی منظورشو رو می تونه برسونه.
میانه براش یه مستند ضبط کرده که توش یه استادیوم ورزشی رو با لودر جرثقیل خراب میکنن.
فکر کنم تا حالا 100 بار دیده اونو.
میره پایین میگه برای بچه جرثقیل بذار.
خوب دیگه یکم خستم.میرم استراحت کنم.دوباره میام.بای.