سفر به کرمانشاه و کردستان
خوب بالاخره طلسم سفر نکردنمون شکسته شد و رفتیم کرمانشاه.
قبل از همه رفتیم کنگاور معبد آناهیتا رو دیدم.خیلی زیبا بود.الهه ی آب ایرانیا بود.
شب اول من خونه کتلت درست کردم که تو راه بخوریم همونو رفتیم طاق بستان خوردیم خیلی چسبید.بعد رفتیم یکمی دور زدیم و افتادیم دنبال هتل.یه هتل خوب تونستیم بگیریم.حسامم تو ماشین رفته بود پشت و با ماشیناش بازی می کرد.
فردا صبحش رفتیم طاق بستان.حسام که دیگه آب دیده بود اصلا نمیذاشت ما تکونبخوریم.همش سنگ می انداخت تو آب.تو همه ی عکسا پشت سرش افتاده.چون به دوربین نگاه نمی کرد.
هر چی از زیبایی طاق بستان بگم کم گفتم.ظهرش رفتیم همون جا جای همگی خالی کباب دنده خوردیم.خیلی چسبید.
بعدش رفتیم صحنه و دربند و سراب صحنه رو دیدیم.بازم کلی آب بود و حسام خیلی خوش می گذروند.ولی هوا خیلی خیلی گرم بود.پختیم اونجا.حسام یکم بی تابی می کرد که فقط مامانی بغلم کنه.کمرم داغون شد.گل پسرم خیلی گرمش بود کلافه شده بود.
بعد اون رفتیم بیستون.وای که هر چی از ابهت و زیباییش بگم کم گفتم.
عزیز دلم از صخره ها با ما بالا می اومد.تو راه هم هر جا آب میدید می گفت بخر خیلی تشنمه.
اونجام دیگه ترک کردیم و رفتیم هرسین.ساعت آفتابی داشت.بعد از اون رفتیم کرمانشاه شب موندیم و فرداش رفتیم جوانرود.اونجا برای حسام یه تریلی و جرثقیل خریدیم که گریه نکنه ما می خوایم خرید کنیم.
ولی حسابی شلوغ کرد.مام دو تا عینک مارک خریدیم وناهار خوردیم و جوانرود رو به سمت پاوه ترک کردیم.
از پاوه به سمت مریوان.بگذریم از اینکه 20 کیلومتر راه رو اشتباه رفتیم و عراق برامون مسیج فرستاد و خوش آمد گفت.منطقه مین گذاری شده بود.
می دیدیم همش اخطار زدن.ولی متوجه نشدیم داریم اشتباهی می ریم سمت مرز.
خلاصه یکی رو دیدیم و پرسیدیم و برگشتیم به مسیر اصلی.
شب رسیدیم مریوان.شب شام خوریدیم و هتل گرفتیم و خوابیدیم.
صبحش رفتیم دریاچه ی زریبار مریوان.عالی زیبا حیرت انگیز.بی نظریر.خیلی خوب بود.اولش یه قایق گرفتیم سه نفری رفتیم قایق سواری بعدشم یه موتوری کرایه کردیمو دور زدیم.خیلی خیلی خوش گذشت.
توصیه میکنم هر کس کردستان رفت بره تجربه کنه.
اونجا تو دریاچه کلی ماهی بود.برای حسام بیسکوییت گرفتم دادم به ماهیا غذا میداد.کم کم سر و کله ی اردکا هم پیدا شد.بعد از اینکه همه رو سیرکرد راه افتادیم رفتیم سسندج.
اونجا هم یکمی موزه و عمارت های قدیمی رو دیدیم از صنایع دستیشون دیدن کردیم و دیگه چون وقت برگشت رسیده بود تصمیم گرفتیم برگردیم.
ولی قبلش به پارک آبیدر هم سر زدیم و آش دوغ و کلانی و دوغ و کره خوردیم.که خیلی خوشمزه بود.
دیگه شبانه راه افتادیم و اومدیم خونه.