آب بازی
تو خونه خیلی شیطونی میکنی.
حالا که هوا گرم شده بیشتر میبرمت حموم.عاشق حمومی.اگه بریم حموم کمه کم باید یک ساعت فقط بازی کنی.همش آب پر میکنی و میریزی زمین.
تو وان به اون بزرگی آب پر میکنم میگم بذار الکی آب یک ساعت باز نمونه.اما تو وان به اون بزرگی رو هل میدی و جابجا میکنی(ماشالله) و بعد دوباره اشاره میکنی که شیر آب رو باز کن.هر چی تاتی میارم حموم.عروسک میارم،اصلا با اونا کاری نداری.
چند روز پیش دیدم خیلی گرمه.تو هم شلوغ می کردی منم کلی کار داشتم.گذاشتمت تو ظرف شویی و آب رو باز کردم گفتم بازی کن.چون اگه تو چیزی آب میریختم می ذاشتم زمین همه رو می ریختی زمین.سابقه ت خرابه.
تو هم که کیف کردی.
هی آب پر کردی هی خالی کردی.خدا ما رو ببخشه چقدر اصراف کردیم.
اما وقتی که دیگه گفتم بسه آب بازی گریه ای کردی که تا حالا ندیده بودم.
اول لباساتو عوض کردم.بعد دیگه از بس بازی کرده بودی و خسته شده بودی خوابت رفت.