عید 91
حسام من این دومین بهاری هست که منو تو و بابایی در کنار هم هستیم. خیلی خوشحالم که تو مهمونی ها تو در کنارمونی. بازی میکنی و کل میز پذیرایی میزبانهامونو به هم میزنی. اون بیچاره ها هم هیچی نمیگن. خیلی زیاد حرف میزنی.عمه ت میگه یک لحظه هم تار های صوتی تو بیکار نیست. دیگه همه کامل منظور تو رو می فهمن. مثلا این جوری حرف میزنی: ثنا:د امیر:امی فرزانه:مَ مهدیار:مه غذا:به به،بو علیرضا:علیدا کار اشتباه میکنی:ای داد &...
نویسنده :
مامان نرگس
13:42